***********************************************
سلام بر دوستان همدل و همراه
یک شعر جدید تقدیم به همه عزیزان
امیدوارم ما رو از نظرات ارزشمندتون محروم نفرمایید
من ودلتنگی آن یاد چسان صبر کنم
غصه وقصه ی فرهاد چسان صبر کنم
............................................
چشم گریان و تمنای نگاهم ایدوست
خانه ی یا د تو آباد چسان صبر کنم
............................................
گفته اند داغ غریبیست نداری طاقت
داد ازاین صحبت بیداد چسان صبر کنم
............................................
آتش عشق بیفتاد و برفت از کف صبر
فاش میگویم وفریاد چسان صبر کنم
............................................
گفته بودند نگویم گله دارم ای دوست
من شکارم وتو صیاد چسان صبر کنم
............................................
داغ بر سینه ی رامین مگو لعبت کیست
حال گر پرده بر افتاد؟ چسان صبر کنم
............................................
وعده دادند ( کمی صبرسحر نزدیک است)
تا به آن لحظه میعاد چسان صبر کنم
سروده شده توسط
م ع ر